پرش به محتوا
  • استانبول
  • دوشنبه تا شنبه از ساعت 10تا 18
  • خانه
  • اخبار
    • دانشگاه‌های مورد تأیید وزارت بهداشت ایران
      • دانشگاه‌های مورد تأیید وزارت بهداشت ایران در ترکیه
      • دانشگاه‌های مورد تأیید وزارت بهداشت ایران در ایتالیا
      • دانشگاه‌های مورد تأیید وزارت بهداشت ایران در چین
      • دانشگاه‌های مورد تأیید وزارت بهداشت ایران در روسیه
    • ناگفته های مهاجرت تحصیلی
      • ناگفته های مهاجرت تحصیلی به ترکیه
      • ناگفته های مهاجرت تحصیلی به روسیه
      • ناگفته های مهاجرت تحصیلی به ایتالیا
      • ناگفته های مهاجرت تحصیلی به چین
  • اقامت
    • اقامت ترکیه
    • اقامت روسیه
    • اقامت چین
    • اقامت ایتالیا
  • خدمات
    • ثبت نام دانشگاه
      • ثبت‌نام دانشگاه‌های چین
      • ثبت‌نام دانشگاه‌های ایتالیا
      • ثبت‌نام دانشگاه‌های روسیه
      • ثبت‌نام دانشگاه‌های ترکیه
    • کارهای مربوط به اقامت
    • ترانسفر
  • دانشگاهها
    • دانشگاه KENT
    • دانشگاه آیدین در مقطع مستر
    • دانشگاه Medipol در Ankara
    • دانشگاه Fenerbahce
    • دانشگاه ATLAS
  • درباره ما
    • درباره ما
    • تماس با ما
  • بلاگ
    • بلاگ
cropped-R1.jpeg
00905058546109

بلاگ یه روز کامل بدون تکنولوژی

یه روز کامل بدون تکنولوژی

تجربه‌ای که فکر نمی‌کردم انقدر خاص باشه

تاریخ: دیروز! (اما انگار یه هفته گذشته…)

امروز می‌خوام براتون تعریف کنم که چطوری یه روز کامل رو بدون تکنولوژی گذروندم. نه گوشی، نه لپ‌تاپ، نه تلویزیون، نه حتی ساعت دیجیتال! فقط من بودم و یه عالمه زمان خالی که انگار هیچ‌وقت نمی‌گذشت. دلیلش؟ راستش یه جورایی از خودم خسته شده بودم. یا بهتره بگم، از خودی که مدام حواسش به نوتیفیکیشن‌هاست، دائم در حال اسکرول کردن، پریدن از یه اپ به اپ دیگه… و خب، یه حس خالی بودن هم باهاش بود.

ساعت ۸ صبح: بیدار شدن بدون آلارم گوشی؟ بله، سخته!

اولین چالش بزرگ همین بود. چون همیشه با آلارم گوشیم بیدار می‌شدم، این بار مجبور شدم از یه ساعت زنگ‌دار قدیمی استفاده کنم. همون که موقع زنگ زدن، آدمو تا سر حد سکته می‌بره! ولی خب، بیدارم کرد. اولین وسوسه هم سراغم اومد: ناخودآگاه دستم رفت سمت میز کنار تخت برای چک کردن گوشیم. نبود! حس ترس و خلأ خیلی عجیبی داشتم. مثل این‌که یه تکیه‌گاهمو گم کرده باشم.

ساعت ۹ صبح: صبحونه با سکوت

برای اولین بار بعد از مدت‌ها، صبحونه رو بدون نگاه کردن به صفحه گوشی خوردم. نه پادکست، نه ویدیو، نه چت. فقط صدای قاشق که به ظرف می‌خورد و کلاغ‌هایی که بیرون قارقار می‌کردن. یه جورایی حس عجیبی داشت، انگار زندگی یه‌کم کندتر شده بود. قهوه رو که خوردم، تازه فهمیدم طعمش رو همیشه از دست می‌دادم چون ذهنم جای دیگه‌ای بوده.

ساعت ۱۰ تا ۱۲: گشت‌وگذار ذهنی

وقتی گوشی و لپ‌تاپ نباشه، می‌فهمی چقدر وقت اضافه داری! نشستم به خوندن یه کتابی که ماه‌ها بود نصفه ولش کرده بودم: «ملت عشق». باورم نمی‌شد چقدر ذهنم آروم‌تره. دیگه خبری از نوتیف نبود که وسط یه جمله خوب حواستو پرت کنه. و جالب‌تر این‌که تونستم بعد از مدت‌ها واقعا غرق تو داستان بشم. لابلای خوندن کتاب، یه‌کم هم نوشتم. افکار پخش‌وپلا شده‌ی ذهنم رو ریختم روی کاغذ. نوشتن با دست، یه لذت فراموش‌شده‌ست.

ظهر: آشپزی واقعی، نه غذای آماده

ظهر که شد، دلم خواست یه چیزی درست کنم. بدون سرچ کردن تو گوگل یا نگاه کردن به دستور تو یوتیوب، تصمیم گرفتم با چیزایی که تو یخچال بود یه خوراکی جدید بسازم. یه‌جور قورمه‌سبزی ترکیبی با قارچ و اسفناج و نخود درست کردم که عجیباً خوشمزه از آب دراومد! مهم‌تر از طعم غذا، خودِ فرآیند درست کردنش بود که خیلی بهم چسبید. انگار داشتم با دست‌ام یه چیزی خلق می‌کردم، نه با لمس صفحه.

عصر: راه رفتن بی‌هدف، اما با معنا

حدود ساعت ۵ عصر، تصمیم گرفتم برم یه پیاده‌روی بدون هدف. نه هدف قدم‌شماری، نه مسیر مشخص از گوگل‌مپ. فقط راه افتادم. کوچه‌ها رو نگاه کردم، مغازه‌هایی که تا حالا دقت نکرده بودم. یه پیرمرد نشسته بود جلوی دکونش و چای می‌خورد. نگام کرد، لبخند زد. منم لبخند زدم. این تبادل ساده، چیزی بود که مدت‌ها تجربه نکرده بودم. موبایل‌ها حتی لبخندهای بی‌هدف ما رو هم ازمون گرفته بودن.

شب: بدون فیلم، بدون اسکرول، فقط خودم

شب که رسید، وسوسه شروع شد. همون موقع‌ها که آدم عادت داره سریال ببینه، تو اینستاگرام بچرخه یا یوتیوب بره. اما نه، قرارمون این بود که تا صبح فردا، بدون تکنولوژی سپری بشه. پس نشستم، یه شمع روشن کردم، یه دونه دفتر برداشتم و شروع کردم نوشتن. در مورد اینکه امروز چه چیزهایی حس کردم. نوشتم که چقدر تنهایی واقعی با اون تنهایی دیجیتالی فرق داره. نوشتم که ذهنم کمتر پَره. که انگار یه بخشی از روحم آزاد شده.

نتیجه‌گیری؟ یه روز بدون تکنولوژی یعنی بازگشت به خود

اگر بخوام صادق باشم، باید بگم که نمی‌تونم این سبک زندگی رو برای همیشه ادامه بدم. اما چیزی که یاد گرفتم این بود که:

همیشه لازم نیست در دسترس باشیم.
ذهن ما بیشتر از چیزی که فکر می‌کنیم، به سکوت نیاز داره.
دنیای واقعی هنوز هم قشنگه، فقط باید دوباره دیدش.

Daily Vlog: A Full Day Without Tech

Way More Eye-Opening Than I Expected

Date: Just yesterday (but honestly, it felt like a whole week went by)

So… yesterday I did something I haven’t done in forever. I went a whole day without technology. No phone, no laptop, no TV, not even a digital clock. Just me and a whole bunch of time that seemed to move painfully slow. Why? Well, I guess I was just kind of fed up—with myself, mostly. Or at least the version of me that’s always jumping between apps, checking notifications, doomscrolling for no reason. And under all that noise, there was this weird emptiness I couldn’t shake.

۸ AM – Waking Up Without a Phone Alarm? Brutal.

The first real test hit me as soon as I opened my eyes. I usually wake up to my phone buzzing, but this time I had to dig out an old-school alarm clock. You know, the kind that sounds like a fire drill? Yeah, that. It worked—kinda scared me awake, actually. The moment I sat up, my hand automatically reached for my nightstand to check my phone. Except… it wasn’t there. That empty space hit me like a punch. It was like I’d lost a limb or something.

۹ AM – Breakfast in Total Silence

I made breakfast without looking at my phone. No podcasts, no YouTube videos playing in the background, no scrolling through DMs. Just the sound of my spoon clinking against the bowl, and birds making a racket outside. It was oddly peaceful. Like the world had slowed down a notch. And when I took that first sip of coffee? I actually tasted it. Turns out, coffee hits different when you’re not mentally somewhere else.

۱۰ AM to Noon – A Mental Deep Dive

With no devices around, I realized just how much time I actually have in a day. I picked up a book I’d been meaning to finish for months—The Forty Rules of Love. And wow, I forgot what it’s like to truly get lost in a story. No buzzing notifications yanking me out of the moment. Just me, the book, and the quiet. Somewhere in between chapters, I started journaling too. Just raw, messy thoughts spilling onto paper. Writing by hand felt almost… therapeutic. Like reconnecting with an old part of myself.

Midday – Real Cooking, No Google Involved

Lunchtime rolled around, and I decided to cook something—without Googling recipes or watching a quick YouTube tutorial. Just me and whatever I had in the fridge. I ended up making this wild mix of mushrooms, spinach, and chickpeas that somehow turned into a version of ghormeh sabzi. And honestly? It tasted amazing. But more than the flavor, I loved the process—chopping, stirring, tasting, tweaking. It reminded me that creating something with your hands is way more satisfying than tapping on a screen.

Evening – Wandering With No Destination

Around 5 PM, I went for a walk. No fitness tracker, no mapped route, no “10K steps” goal. Just walking for the sake of walking. I paid attention to stuff I’d usually miss—the random corner shop with the crooked sign, the way light hit the pavement, a grumpy old man sipping tea outside his store. He looked at me. I looked back. We exchanged a simple smile. It was nothing… and yet it felt kind of meaningful. Like, maybe we need more of those little moments tech usually steals from us.

Night – No Shows, No Scrolling, Just Me

When night came, so did the urge. That itch to reach for my phone, to open Netflix or mindlessly scroll through Instagram. But nope. I stuck to the plan. I lit a candle, pulled out a notebook, and started writing again. Not anything fancy—just thoughts about the day. How being truly alone feels so different from digital loneliness. How my mind wasn’t jumping around as much. Like a part of me had finally stopped holding its breath.

So… What Did I Learn?

To be totally real, I couldn’t live like this every day. I mean, I love the internet as much as the next person. But spending just one day tech-free made me realize a few things:
• We really don’t need to be “available” all the time.
• Our minds crave silence more than we think.
• The real world is still beautiful—you just have to look up.

Tomorrow, I’ll go back to my phone and laptop and notifications. But now I know: every once in a while, I need a tech detox. Not to escape, but to reset. To find myself in the quiet again.

خدمات تحصیلی دانشگاههای ترکیه

خدمات ثبت نام، تغییر رشته، تغییر دانشگاه

  • خانه
  • درباره ما
  • خدمات
  • تماس با ما
  • پرسش‌های متداول

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به گروه تحصیلی استانبول می باشد

Whatsapp